قصه کودکان کبود
شب از نیمه گذشته و خیابانها خلوت است. بی تابانه و کم طاقت پشت آخرین چراغ قرمزی که به خانه منتهی میشود میایستم. سرد است. از همان دیهای یخبندان تبریز که فقط بخار داغی که از روی استکان چای بلند میشود، از این سردی کم میکند. خیابان آنقدر خلوت است که دیدن پسر
شب از نیمه گذشته و خیابانها خلوت است. بی تابانه و کم طاقت پشت آخرین چراغ قرمزی که به خانه منتهی میشود میایستم. سرد است.
از همان دیهای یخبندان تبریز که فقط بخار داغی که از روی استکان چای بلند میشود، از این سردی کم میکند. خیابان آنقدر خلوت است که دیدن پسر بچه هفت هشت ساله ایستاده روی خطکشی، در سرمای شب چنگ به دلت میاندازد. کلاه بافتنیاش را تا روی بینی پایین کشیده و تنها از دو سوراخ کوچک روی کلاه، چشمانش دیده میشود. از همین حفره کوچک چشم راستش را میبینم که ورم کرده و قرمز است. نه از آن ورمهایی که پس از گریه و بغض روی صورت جا خشک میکنند. انگار میکروبی سرسخت گرفتارش کرده یا نیش حشرهای موذی. هر چیزی که هست همین چشمها به چهرهاش معصومیتی بیشتر بخشیدهاند. آنقدر معصوم که وقتی جعبههای کوچک دستمال کاغذی را از پشت شیشه ماشین نشانم میدهد مجبور شوم شیشه را پایین کشیده و چند جعبه دستمال کاغذی بخرم. حالا یادم نیست به خاطر معصومیتش بود یا کلام کودکانهاش که گفت: «خانوم تا تمام اینها رو نفروشم نمیتونم برم خونه.» پول دستمال کاغذیها سهم او میشود و جعبههای کوچک سهم من. رنگ چراغ راهنمایی که تغییر میکند پسرک هم دورتر میشود و گم، بین تلاش ماشینهایی که از این ثانیههای سبز رفتن استفاده میکنند. حالا دیگر از آن چشمهای کودکانه خبری نیست و تنها تصویر دختر و پسر لاغر اندام روی جعبه، توی ذوق میزند که بینشان قلبهایی قرمز چیده شده.
کودکان کار در سالهای اخیر به یکی از ویژگیهای اصلی کلانشهرها تبدیل شدهاند. مثل مبلمان شهری، در هر گوشه و کنار پر ترددی میتوان آنها را دید که یا چیزی مثل آدامس و جوراب و فال و… برای فروش در دست دارند و یا کتاب و دفتر درسی را روی زمین پهن کردهاند. کتابهایی که معلوم نیست چقدر واقعیاند و تکالیفی که از سر واقعیت باید انجام شوند. روی پلهای عابر پیاده، سر چهارراهها، بین ترافیکی از ماشین و خیلی جاهای دیگر میتوانی آنها را ببینی.
باید در فرهنگسازیمان بازنگری کنیم
معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار تبریز تابستان را فصل پر رونق کار برای این کودکان عنوان کرده و میگوید: در فصل تابستان که مدارس تعطیل است و حضور مسافر و گردشگر در شهر بیشتر میشود، این موضوع نیز شدت مییابد و کودکان تا پاسی از شب در پارکها و خیابانها کسب درآمد میکنند.
سعید برزگر با اشاره به اینکه موضوعاتی مثل کودکان کار پدیدههایی اجتماعی هستند که با برخورد سلبی چارهاندیشی نمیشود، یادآوری میکند: باید بررسی کنیم در کشورهای پیشرفته و توسعهیافته دنیا برای این مشکل چه راهکاری داشتهاند. آنها در قالب حقوق شهروندی فرهنگسازی کردهاند؛ یعنی قوانین بازنگری شده و پلیس به عنوان نماینده حاکمیت در مورد افراد و والدینی که شیوه صحیح فرزندداری را بلد نیستند تصمیمگیری میکنند. پس از آن دولت توسط پلیس علیه این خانوادهها اقدام کرده و از کودکان آنها نگهداری میکند. مگر ما میتوانیم چنین کاری کنیم؟
کودکان کار در چرخه رفت و برگشت به خانه و خیابان
سهیلا صفری مدیر حوزه امور اجتماعی شهرداری تبریز هم در این مورد میگوید: کودکان کار در تبریز از طریق واحد خدمات شهری شهرداری جمعآوری شده و زیر ۱۸ سالهها برای نگهداری به مراکز بهزیستی تحویل داده میشوند و بالای ۱۸ سال هم که کودک نیستند، به خیریه مستمندان تبریز معرفی میشوند. البته این برخوردها کاملاً دوستانه است و در مورد کودکان کار هیچ برخورد قهرآمیزی صورت نمیگیرد.
صفری ادامه میدهد: ولی اصولاً این کودکان جمعآوری نمیشوند و اگر همین حالا هم به سطح شهر بروید آنها را میبینید.
او با اشاره به آخرین آمار از کودکان کار تبریز میگوید: طبق آخرین آمار ۱۰۵ کودک کار توسط بهزیستی شناسایی شده که ۷۰ نفر از آنان با انتقال به مراکز بهزیستی ساماندهی شدهاند.
آن طور که مسؤولان و کارشناسان اجتماعی میگویند بهزیستی هم تا اندازهای توان نگهداری از این کودکان را دارد و پس از آن خانواده بچهها میآیند و فشار وارد میکنند و دوباره کودک به همان چرخه باز میگردد. برای پیگیری بیشتر این موضوع با محسن ارشدزاده مدیر کل بهزیستی آذربایجان شرقی تماس میگیرم ولی متأسفانه با عدم پاسخگویی ارشدزاده، تماسها بینتیجه میماند.
سعید برزگر با اشاره به همین موضوع میگوید: متأسفانه مشکل ما در صدا و سیما، رسانهها و مطبوعات است که کمپینی و طرحی فعال نمیکنند تا برای مردم اطلاعرسانی شود که برای اینها دلسوزی نکنند؛ چرا که مستمند واقعی سر چهارراه و خیابان نمیایستد.
او این ضعف را متوجه حوزه اطلاعرسانی میداند و یادآوری میکند: کمیسیون فرهنگی و اجتماعی مجلس باید در این خصوص پاسخگو باشد که در این زمینه چه اقدامی انجام داده است؟ وگرنه دولت بدون پشتوانه قانونی نمیتواند کاری انجام دهد؛ در هیچ جای دنیا دولت مسائل قانونی را حل نمیکند. از طرفی در رسانهها هم در این خصوص کار فنی انجام نمیشود و همه سوژه محور هستند تا تنها یک تیتر برای جذب مخاطب پیدا شود.
معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار تبریز با اشاره به چالشهای موضوع کودکان کار میگوید: موضوع کودکان کار مثل تکدیگری است؛ وقتی با شدت هم برخورد میکنیم شاهد واکنشهای منفی از سوی مردم هستیم. پس تنها باید مراقبت کنیم تا این کودکان کمترین آسیب را ببینند. بهطور مثال کودکان کار خوشچهره مراقبت بیشتری نیاز دارند چرا که بیشتر در معرض سوء استفاده و آسیب هستند.
او با بیان اینکه در موضوع کودکان کار شهرداری، نیروی انتظامی، کمیته امداد و… همه پای کار آمدهاند ولی جنس موضوع خیلی خاص است، ادامه میدهد: اگر بخواهیم آنها را دستگیر کنیم مردم اعتراض میکنند و از طرفی کسانی که این کودکان را برای کار در سر چهارراهها میگذارند هم تنش و درگیری ایجاد میکنند. بیشتر این کودکان متعلق به خانوادههایی با پدران معتاد، مادران سرپرست خانوار و … هستند. بهطور مثال موردی داشتهایم که کودک توسط دایی خود به یک واسطه معرفی شده و توسط او سر چهارراهی ایستاده است. هر چند همین کودک روزانه درآمد قابل توجهی کسب می کند ولی تنها اندک مبلغی در این چرخه به دست او میرسد و بخش قابل توجه آن را واسطهها دریافت میکنند.
هر چند کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند در برخورد با کودکان کار ترحم را کنار بگذارید و از آنها خرید نکرده یا پولی به آنها ندهید ولی همواره شهروندانی هستند که نمیتوانند از کنار این کودکان به سادگی عبور کنند. کودکانی که شاید گاهی در پس نگاه ساده و معصومانهشان اندک حیلهگری هم نقش بسته باشد و گاهی سعی میکنند با کلام کودکانه خود دل بقیه را به دست آورند. شاید همین معصومیت و سادگی همان ترفندی باشد که والدین آنها به عنوان ابزاری برای درآمدزایی از آن استفاده میکنند.
گزارش از سحر فکردار – سرخاب
برچسب ها :تبریز ، سعید برزگر ، سهیلا صفری ، شهرداری تبریز ، فرماندار تبریز ، کودکان کار ، کودکان کبود
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0