پیامدهای ژئوپلیتیک تقویت همکاری نظامی ایران و روسیه
بهرغم همکاریهای استراتژیک نظامی، سیاسی و اقتصادی میان تهران- مسکو، دو کشور همچنان دارای نقاط اختلاف زیادی هستند. سایت شورای روابط بینالملل روسیه در مقالهای تفصیلی به قلم آرتور ختاگوروف تحلیلگر روس، ابعاد رابطه نظامی ایران و روسیه و پیامدهای ژئوپولیتیک آن را تشریح کرده است: ایران و روسیه در گذشته هرگز متحد یکدیگر نبودهاند
بهرغم همکاریهای استراتژیک نظامی، سیاسی و اقتصادی میان تهران- مسکو، دو کشور همچنان دارای نقاط اختلاف زیادی هستند.
سایت شورای روابط بینالملل روسیه در مقالهای تفصیلی به قلم آرتور ختاگوروف تحلیلگر روس، ابعاد رابطه نظامی ایران و روسیه و پیامدهای ژئوپولیتیک آن را تشریح کرده است:
ایران و روسیه در گذشته هرگز متحد یکدیگر نبودهاند و روابط دوجانبه آنها همیشه با رقابت ژئوپلتیک همراه بوده است. در روابط آنها در قرن بیستم هم مراحل بیگانگی عقیدتی و عدم اعتماد وجود داشته است. ایرانِ دوران شاه یکی از خطوط مقدم حضور آمریکا در خاورمیانه بوده و در بستر سیاست خارجی “بازدارندگی” واشنگتن نسبت به شوروی حرکت میکرد. با این حال جهتگیری به سوی ایالات متحده تا سطح قطع روابط تجاری – اقتصادی با شوروی، از جمله در بخش نظامی فنی ارتقاء داده نشده بود. در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ محمولههای بزرگ تسلیحات زرهی سبک، خودروهای توپدار ضدهوایی “ZSU-57″، “ZSU-23-4” به نام “شیلکا”، آتشبارهای موشکی “گراد”، سامانههای توپخانه و سامانههای ضدهوایی شانه پرتاب از سوی شوروی به ایران فروخته شد.
ایران در تاریخ معاصر (از دوران انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به بعد) در رابطه با سیاست “نه شرقی نه غربی” اعلام شده از طرف آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران در روابط با شوروی (که به عنوان “شیطان کوچک” نامیده میشد، ایالات متحده “شیطان بزرگ” بود) گاهی به سطح خصومت بیپرده میرسید. سیاست “مساعدت به رستاخیر اسلامی” تهران در آسیای مرکزی و حمایت از مقاومت افغانستان در دوران حضور نیروهای شوروی در کشور در سالهای ۱۹۸۰، واکنش متقابل شوروی از جمله به شکل کمک نظامی گسترده به عراق در دوران جنگ ایران و عراق باعث شدت یافتن بیگانگی شد و امکان هر نوع همکاری سازنده را تقریباً از بین برده بود.
عادی شدن روابط دوجانبه در اواخر سالهای ۱۹۸۰ در شرایط از بین رفتن پیشداوریهای عقیدتی اجازه داد تماسها تقریباً در همه سطوح (از گفتگو در مورد تأمین امنیت منطقهای گرفته تا احیای تماسها در حوزههای تجاری اقتصادی ، علمی فنی و نظامی فنی) فعال شود. از اواخر قرن بیستم در شرایط سیاست بیثبات کننده روزافزون ایالات متحده در خاورمیانه و آسیای مرکزی (از جمله بطور مستقیم نسبت به ایران و روسیه) و همچنین ضرورت مقابله بینالمللی با توسعه طلبی افراط گرایی دینی اسلامی بنیادگرایان (ابتدا جنبش طالبان افغانستان و سپس دولت اسلامی عراق و شام) اشتراک عینی منافع ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک مسکو و تهران هم نمایان شد.
میانجیگری سیاسی تهران در حل و فصل درگیریها در فضای کشورها به برقراری ثبات در اوضاع داخلی آنها مساعدت کرده و همچنین تمایل ایران به رویکرد سازنده در حل و فصل درگیریهای منطقهای و رعایت منافع کشورهای همسایه را به نمایش گذاشت. این امر به عامل مهی برای مشارکت ژئوپولیتیک آینده با روسیه تبدیل شد. برای مثال ایران و روسیه از اوایل سالهای ۱۹۹۰ از سیاست مقابله با رخنه گروههای افراط گرای وهابی و دیگر گروههای اسلامی به قفقاز و آسیای مرکزی پیروی میکردند (به عنوان نمونه میشود به شرکت فعال مسکو و تهران در حل امور سیاسی داخلی تاجیکستان اشاره کرد). ایران همچنین یکی از معدود کشورهایی بود که هرچند بطور غیرمستقیم ولی از نابودی جنبش افراط گرایان قفقاز شمالی از طرف روسیه حمایت کرد.
هماهنگی اقدام و سپس همکاری مستقیم مسکو و تهران در حل بحران سوریه به لحظه اوج مشارکت ژئوپولیتیک در امور تأمین امنیت منطقهای تبدیل شد. این پدیده با علاقهمندی مسکو و تهران به حفظ سوریه به عنوان کشور یکپارچه و نگاه داشتن دولت بشار اسد در آن به عنوان ضامن جلوگیری از بیثباتی اوضاع کشور و مقابله با توسعه طلبی گروههای افراط گرا در منطقه ارتباط داده میشود. ضمنا گسترش همکاری روسیه با ایران در امور حل بحران سوریه و امنیت منطقهای به علامت مشخصی برای ایالات متحده، عربستان سعودی و متحدان آنها تبدیل شد که در حال تشدید اوضاع پیرامون سوریه و مساعدت به تقویت توسعه طلبی ذاعش، عامل بیثباتی منطقه، بودند.
دیدار آقای حسن روحانی رئیس جمهور ایران از مسکو در مارس ۲۰۱۷ نتیجه مهم مشارکت ژئوپولیتیک مسکو و تهران بود. طی دیدار سران دو کشور اعلام شد روابط ایران و روسیه در راه توسعه همهجانبه قرار داشته و به سوی روابط راهبردی حرکت میکند. همچنین دیدار ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه از ایران در پاییز ۲۰۱۷ تفاهم در مورد امور اولویتدار و توسعه پایدار و ماهیت راهبردی روابط دوجانبه را ثبت کرد.
به طور قابل پیش بینی تعمیق همکاری مسکو با ایران در حل بحران سوریه و تأمین امنیت منطقهای از طرف اکثر سیاستمداران و تحلیلگران غربی به شکل مغرضانه و تحریف شده تعبیر شد. این پدیده به عنوان مصداق سیاست غیر دور اندیشانه مسکو معرفی شد و اینگونه القا شد که مسکو “سعی دارد از قراردادهای دفاعی با تهران در راستای منافع کوتاه مدت و ابزار مقابله با خط مشی سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه بهره ببرد” تا آنها را به عنوان “برگههای برنده سیاست خارجی” و وسیله اعمال فشار در گفتگوی جهانی با واشنگتن به کار گیرد. جدای از جنبه تبلیغات سیاسی این اتهامات، میشود ناراحتی مخالفان غربی و خاورمیانهای از معیار نزدیکی ژئوپولیتیک ایران و روسیه به عنوان کشورهای غیروابسته دارای نفوذ ژئوپولیتیک شدید در منطقه و مضاف بر این دارای موقعیت برتر در بازار نفت و گاز را درک کرد.
برغم توسعه مداوم روابط دوجانبه که ماهیت واقعاً راهبردی دارد، البته باید به باقی ماندن برخی چالش ها در روابط دو کشور به خصوص دربارۀ بحران سوریه اذعان کرد. رویکردهای غیر یکنواخت ایران و روسیه از “متناسب بودن” کاربرد ابزارهای سیاسی و نظامی نسبت به شبهنظامیان “اپوزیسیون معتدل” از جمله آنهاست.
در این رابطه می توان به چند مورد دیگر اشاره کرد، از جمله؛ موضع طرفین دربارۀ اقدام واحدهای کرد (مسکو در این مورد موضع بیطرفی مثبت دارد اما ایران به آنها با احتیاط برخورد میکند)، “عدم درک” معنای توافق روسیه با واشنگتن در مورد برقراری حوزههای مسئولیت در سوریه، موضع فوق العاده محتاط روسیه نسبت به گروههای مسلح شیعیان و گروه حزب الله که ایران در درگیری سوریه اساساً به آنها اتکا دارد و همچنین “اغماض” مسکو نسبت به ضربات نظامی اسرائیل و ایالات متحده به اهداف نظامی و نیروهای طرفدار ایران در سوریه که باعث ناخرسندی فوق العاده ایران شده است. مواضع مسکو و تهران در مورد حل و فصل بحران سوریه پس از درگیری هم به همین اندازه متفاوت است. روسیه متوجه حل سیاسی بحران بر اساس ائتلاف گسترده نیروهای سازنده سوری میباشد ولی ایران دارای جهتگیری به سوی نیروهای علوی و شیعه و نقش “برتر” آنها به هیچ وجه قصد ندارد از راه حلهای فدرال یا کنفدرال ساختن سوریه حمایت کند.
حوادثی که بطور منظم در چارچوب عملیات سوریه رخ میدهد نشانه یکسان نبودن اهداف ایران و روسیه، وابستگی آنها به تغییر موقعیت و همچنین عدم علاقهمندی ژئوپولیتیک ایران به تقویت زیاده از حد روسیه در منطقه است. بین چشمگیرترین آنها میشود به اقدام اعتراض آمیز و غیر قابل پیش بینی تهران نسبت به روسیه در اوت ۲۰۱۶ در مورد ادامه استقرار نیروهای هوافضایی روسیه در همدان حین انجام عملیات سوریه اشاره کرد. ایران از بهانه “علاقهمندی زیاده از حد روسیه به نمایش ابر قدرت بودن خود و توانایی اعمال نفوذ جدی بر اوضاع در بخش امنیتی” برای این اقدام استفاده کرد.
در بلندمدت هم احتمال استفاده ایران از چشمانداز توسعه یا متوقف کردن همکاری نظامی – فنی با روسیه در راستای اعمال نفوذ بر موضع آمریکا و کشورهای اروپای غربی در مورد لغو مجازاتها وجود دارد.
در بلندمدت احتمال وابستگی روابط ایران و روسیه به روابط با بازیگران خارجی و تغییر احتمالی جهت گیری در سیاست خارجی بالا است. تغییر احتمالی سیاست خارجی ایران باعث میشود اوضاع ژئوپولیتیک قفقاز شمالی و جنوبی، آسیای مرکزی و خاورمیانه برای سیاست معاصر روسیه در منطقه فوق العاده بغرنج شود. اما نیل به تفاهم فرضی بین منافع روسیه و سیاست ایالات متحده و اسرائیل یکی از بزرگترین “هراسهای ژئوپولیتیک” و نامساعدترین سناریو برای ایران تلقی میشود. موضوعی که بطور منظم از طرف سیاستمداران رادیکال ایرانی مطرح میشود.
تهران به نفوذ بیشتر واشنگتن و تل آویو در روابط با مسکو به منظور دور کردن این کشور از ایران واکنش دردناک نشان می دهد؛ در این راستا می توان به موضوع تماسهای “جداگانه” روسیه و اسرائیل اشاره کرد که بطور منظم در رسانههای گروهی ایران مطرح میشود. متهم کردن روسیه به واگذاری رمز سامانههای ضدهوایی (از جمله رمز سامانههای اس۳۰۰ تحویل داده شده به ایران) در مارس ۲۰۱۷ از دیگر موارد است. بنا بر اظهارات نظامیان ایرانی، اقدام مذکور به نیروی هوایی اسرائیل اجازه داد سامانههای شناسایی “خودی – غریبه” سامانههای ضدهوایی ایران و سوریه را گمراه کنند. در نتیجه هواپیماهای اسرائیلی شرکت کننده در حمله به سوریه به عنوان دشمن شناخته نمیشدند.
عامل برنامه هستهای ایران
مسئله حل نشده هستهای ایران سنگ اصلی و محدود کننده در همکاری نظامی – فنی با ایران است. امضای برنامه جامع مشترک در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ از طرف ایران، روسیه، چین، ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و آلمان نقطه عطفی در حل این مسئله بود. برجام سپس در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تأیید شد. این قدم گام جدیدی برای رفع محدودیتهای بینالمللی ایران و راه انداختن روابط تجاری – اقتصادی تمام عیار با شرکای اصلی خارجی فراهم کرد.
در بخش همکاری نظامی – فنی، قطعنامه ۲۲۳۱ محدودیت تحویل سامانههای تهاجمی متعارف (تانک، خودروهای زرهی، سامانههای توپخانه کالیبر بزرگتر از ۱۰۰ میلیمتر، هواپیماها و بالگردهای جنگی، رزمناو، موشک یا سامانههای موشکی) به ایران تا سال ۲۰۲۰ را منظور میدارد. اگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی به لغو زودتر از موعد این محدودیتها مساعدت نکند آنها تا سال ۲۰۲۰ در کار خواهند بود.
حل مسئله هستهای ایران اجازه میدهد توسعه همکاری تجاری خارجی ایران با شرکای علاقهمند مشروعیت کسب کند. این امر شایان اهمیت است که ایران همراه با لغو مجازاتهای بینالمللی به داراییهای مسدود شده در بانکهای خارجی دسترسی پیدا کرد که طبق ارزیابیهای مختلف به ۱۰۰ میلیارد دلار بالغ میشود. این اقلام موقعیت اقتصادی و قابلیت پرداخت ایران را بطور محسوس تقویت میکند.
البته دشوار است فکر کرد که نخبگان ایرانی در مورد چشماندازهای مثبت توافق دشوار با ایالات متحده و متحدان اروپای غربی آن در مورد برنامه هستهای دچار خیالهای واهی شده بودند. ولی آنها بلاتردید به ضمانت مشخص تشنج زدایی در روابط دوجانبه از طرف آنها امیدوار بودند.
اعلامیه دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در اکتبر ۲۰۱۷ قدم دیگر ایالات متحده در جهت تجدید نظر در این توافق بود. اقدام ترامپ موجه بودن رعایت توافق در مورد برجام را زیر سئوال برد. ترامپ سپس (در ۸ می ۲۰۱۸) رسماً خروج یکجانبه از توافق در مورد برنامه هستهای ایران و امکان احیای مجازاتهای قبلاً رفع شده را بیان کرد. این گردش از قرار آخرین خیالهای ایران در مورد تداوم هر نوع توافق با واشنگتن را از میان برده و حتی برغم اشاره دولت آمریکا به آمادگی از سر گرفتن مذاکره، برای مدت طولانی اعتماد نخبگان ایرانی به هر نوع گفتگوی مثبت با ایالات متحده را مخدوش کرد. پشتیبانی رسمی واشنگتن و شرکت قابل پیگیری سرویسهای ویژه آمریکایی در تحریک اعتراضات داخلی در ایران در ژانویه ۲۰۱۸ به منظور بیثبات کردن اوضاع سیاسی داخلی هم زمینه فوق العاده منفی ایجاد کرد.
برغم اختلال مربوط به سیاست غیر سازنده دولت دونالد ترامپ در روند حل و فصل برنامه هستهای ایران، از نقطه نظر حقوقی روند بازگشت تمام عیار ایران به مدار بازیکنان مشروع در صحنه جهانی از قرار دیگر قابل برگشت نیست. موضع آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کشورهای اروپای غربی و البته روسیه در خصوص حمایت کامل از رعایت تعهدات مربوط به برجام از طرف ایران و ضرورت حفظ گفتگوی آغاز شده با ایران و توسعه روابط تجاری – اقتصادی با آن نشانه این واقعیت است.
کشورهای پیشتاز اروپای غربی که در توافق شرکت کردهاند ضمن سهیم شدن با نگرانیهای ایالات متحده (در بخش احتمال توسعه غیر قابل پیشبینی برنامههای موشکی و هستهای ایران) در مورد ضرورت ارزیابی از آنها در خارج از چارچوب برجام رویکرد عینی دارند. حتی پس از اعلامیه ترامپ در مورد خروج ایالات متحده از برجام، بریتانیا، فرانسه و آلمان از همه طرفین معامله دعوت کردند آن را بطور کامل رعایت کنند. آنها سپس تمایل خود برای ادامه توسعه روابط تجاری – اقتصادی با ایران را بیان کردند. از جمله خرید فرآوردههای نفتی از ایران و واگذاری خدمات مالی به آن و همچنین چشماندازهای انتقال به یورو حین خرید نفت ایران بجای دلار آمریکا مطرح بود. هرچند در آینده امکان دارد کشورهای اروپای غربی زیر فشار آمریکا ناچار میشوند در میزان مشخص روابط خود با ایران را به حداقل برسانند.
مواضع یکسان ایران و روسیه در مورد رعایت موافقتنامههای بینالمللی در خصوص برنامه هستهای ایران بدون بستگی به روندهای ویرانگر تحریک شده از طرف کشورهای ثالث و همچنین منافع مشترک در امور سیاست خارجی و امور تأمین امنیت منطقهای بلاتغییر خواهد بود. همه این اشکال تعامل در اعلامیههای مقامات رسمی هر دو کشور تأیید میشود.
در مورد قصد آمریکا برای بکار گرفتن فشار بر موضع ایران در خصوص توسعه برنامههای نظامی (بطور اخص برنامه موشکی) آن و خرید اسلحه میتوان به اعلامیه حسن روحانی رئیس جمهور ایران در ماه می ۲۰۱۸ اشاره کرد. رئیسجمهور ایران اعلام نمود موضع تهران در بخش تولید و خرید هر نوع تسلیحات برای تأمین قابلیت دفاعی خود بلاتغییر است.
عامل روابط با کشورهای ثالث
روشن است که روسیه در بخش ژئوپلتیک حین تعیین جایگاه مشارکت خود با ایران در چارچوب راه انداختن سامانه امنیت منطقهای و ضرورت حفظ توازن منافع با دیگر بازیکنان منطقهای، ناچار باید روابط دوجانبه غیریکنواخت آنها با ایران را به شکل متناسب در نظر بگیرد.
این هم روشن است که خرید محمولههای بزرگ اسلحه قادر به تقویت قابلیت دفاعی ایران (بدون بستگی به میزان مشروعیت آنها) با منافع نه تنها کشورهای آشکارا متخاصم با رژیم ایران (ایالات متحده، اسرائیل، عربستان سعودی و کشورهای سلطنتی متحد آن در خلیج فارس بلکه تقریباً همه کشورهای منطقه هماهنگ نیست. یعنی میشود انتظار داشت فعال شدن همکاری نظامی – فنی روسیه با ایران بطور قابل پیش بینی با مقابله متفق آنها مواجه میشود. خود واکنش فوق العاده منفی ایالات متحده، انگلستان و فرانسه به ابتکار روسیه در مورد هماهنگی شکل درخواست از شورای امنیت سازمان ملل برای دریافت مجوز تحویل فرآوردههای نظامی به ایران (که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل منظور شده بود) بخودی خود گویا است. معلوم است که “درصورت ضرورت” جبهه مخالفان هماهنگی تحویل اسلحه به ایران میتواند با دهها کشور دیگر تکمیل شود.
همچنین لازم است گفته شود که حین هماهنگی تحویل اسلحه آینده روسیه به ایران به غیر از موضع منفی کشورهای ضد ایران، باید موضع ناهماهنگ شرکای روسیه در کشورهای مشترکالمنافع و سازمان همکاری شانگهای را هم باید در نظر گرفت. بین این کشورها نه تنها در مورد همکاری نظامی – فنی بلکه توسعه کلی همکاری تمام عیار با ایران تفاهم موجود نیست.
در این بخش برای مثال میتوان به ابهام در مورد عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای اشاره کرد که تهران از سال ۲۰۰۵ در آن موقعیت ناظر دارد و در سال ۲۰۰۸ درخواست عضویت خود را به سازمان فرستاده است. گفتنی است برخلاف سازمان همکاری شانگهای که عضویت در آن از نقطه نظر ژئوپلتیک برای ایران ارزش دارد، این کشور نسبت به عضویت در دیگر مکانیزمهای بین دولتین کشورهای جامعه مشترکالمنافع توجه نمیکند. منظور این است که تهران نسبت به تعمیق همگرایی با اتحاد اقتصادی اورآسیا که دارای جهتگیری تجاری اقتصادی میباشد موضع منفعل دارد.
حین صحبت از تمایل تهران به عضویت در سازمان همکاری شانگهای روشن است که این امر با مغایرت منافع ژئوپلتیک بسیاری از کشورهای عضو با تقویت موقعیت ایران به عنوان قدرت منطقهای ارتباط دارد حتی برغم اینکه ایران قبلاً در “دستگاه مختصات” سازمان همکاری شانگهای قرار گرفته است. پس از رفع مانع جلوگیری کننده از عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای (حل نشدگی برنامه هستهای)، تضادهای تهران با برخی کشورهای عضو و همچنین موضع فوق العاده منفی اکثر کشورهای مجاور – اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و متحدان آن – به این امر نمایان شد. کشورهای مذکور بر برخی اعضای سازمان همکاری شانگهای نفوذ محسوس دارند.
کافی است به این اشاره شود که ابتکارات روسیه در مورد عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای تا این اواخر از طرف چین و برخی کشورهای جامعه مشترکالمنافع قبول نمیشد. از جمله اختلافات باقیمانده ایران با کشورهای ساحلی خزر (آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان) در خصوص تعیین رژیم حقوقی خزر و تحدید حدود دریا و نحوه بهرهبرداری از ذخایر آن سابقاً نقش بزرگی ایفا میکرد، اما در جلسات سازمان همکاری شانگهای در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ موضع منفی تاجیکستان در رابطه با وخامت روابط دوجانبه در نتیجه حمایت تهران از اپوزیسیون داخلی تاجیکستان مؤثر واقع شده بود.
طی سالهای اخیر روندهای مثبت “جابجا شدن” ایران در روندهای سیاسی و تجاری اقتصادی مهم برای روسیه با کشورهای جامعه مشترکالمنافع (با حمایت روسیه) در جریان بود که اجازه میدهد موانع و تضادهای سابق رفع شود. از جمله امکان دگرگون ساختن روابط مشارکتی تهران با ارمنستان (که سابقاً آذربایجان با نگرانی آن را به عنوان سنگ توازن ژئوپولیتیک تلقی میکرد) و توسعه محسوس روابط با آذربایجان (پروژههای کلان در بخش نفت و گاز و توسعه راهروهای ترابری منطقهای) فراهم شد. این امکان میتواند برای راه انداختن گفتگوی سیاسی و همگرایی اقتصادی ارمنستان و آذربایجان مفید باشد و به حل و فصل جامع تضادهای ارامنه و آذربایجان در مورد ناگورنو قرهباغ (امر مایه رضایت روسیه) مساعدت میکند.
عامل حضور چین و نفوذ آن بر ایران به عنوان شریک ژئوپولیتیک جایگزین و محتملترین رقیب روسیه در بازار اسلحه جای ذکر دارد. چین در متن تقویت حضور ژئوپلتیک خود در خاورمیانه بطور عینی ایران را به عنوان شریک راهبردی در منطقه، بزرگترین فروشنده مواد انرژیزا، شریک بزرگ در بخش بازرگانی خارجی و مشتری در بخش همکاری نظامی – فنی بررسی کرده و میکند. از نقطه نظر ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک این امر شایان اهمیت است که برخلاف میراث و اوضاع کنونی روابط با روسیه که نخبگان ایران نسبت به آن موضع یکنواختی ندارند بین ایران و چین مسائل سیاسی- تاریخی و ارضی بحث انگیز وجود ندارد. همچنین برخلاف روابط رقابتی عینی ایران و روسیه در بازار نفت و گاز، چین خریدار برتر مواد هیدروکربنی ایران میباشد.
روابط اقتصادی خارجی ایران و چین از آغاز سالهای ۲۰۰۰ پیوسته پویایی مثبت داشته است. پکن شریک بازرگانی خارجی برتر ایران است (۱۴,۸۹ درصد صادرات ایران در سال ۲۰۱۶ به چین روانه شد). معاملههای چند میلیاردی در بخش نفت و گاز و از جمله معامله کلان سال ۲۰۰۴ با شرکت سینوپک (Sinopec) چین به مبلغ ۷۰ میلیارد دلار (در خصوص بهرهبرداری مشترک از میادین ایرانی و تحویل روزانه ۲۵۰ میلیون تن گاز تقطیر شده و قریب به ۱۵۰ هزار بشکه نفت به چین طی ۲۵ سال) در سال ۲۰۰۹ باعث شد ایران موقعیت فروشنده ممتاز فرآوردههای نفتی به چین را احراز کند و از این لحاظ حتی از عربستان سعودی سبقت گرفت.
چین همچنین بزرگترین سرمایه گذار در اقتصاد ایران است. برای مثال در سپتامبر ۲۰۱۷ موافقتنامه جدیدی در مورد واگذاری وام ۱۰ میلیارد دلاری به ایران برای اجرای پروژههایی در حوزههای انرژی، محیط زیست و ترابری امضا شد. استفاده طرفین از یوآن چین در معاملات نمودار سطح و عمق روابط اقتصاد خارجی ایران و چین است.
چین در نتیجه حضور گسترده در اقتصاد ایران و امکانات مالی بزرگ در برابر روسیه امتیازات رقابتی محسوسی دارد. منظور واگذاری وامهای صادراتی برای خریدهای ایران در بخش نظامی فنی میباشد.
از لحاظ همکاری نظامی – فنی چین “فهرست خدمات” بزرگ در بخش حضور در بازار ایران را دارد. چین از سالهای ۱۹۸۰ یکی از بزرگترین فروشندگان اسلحه به ایران بود و در دوران جنگ ایران و عراق جایگاه برتر داشته و دهها جنگنده، چند هزار خودروی زرهی، محمولههای کلان موشکهای ضد ناو، موشکهای “زمین به هوا”، سامانههای توپخانه، سامانههای پدافند ضدهوایی، سامانههای ضدهوایی شانه پرتاب و غیره به ایران تحویل داده است. در مجموع ایران از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۷ با چین قراردادهای تحویل اسلحه به مبلغ بیش از ۳ میلیارد دلار امضا کرد. حجم تحویل اسلحه طی سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ به ۴۰۰ میلیون دلار، از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۰ به ۶۰۰ میلیون دلار و از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ به ۱۰۰ میلیون دلار بالغ شده است. کشورهای غربی هر از گاهی چین را به مساعدت سایه به توسعه برنامههای موشکی و هستهای ایران متهم کردهاند.
کاهش حجم صادرات چین در اوایل سالهای ۲۰۰۰ در میزان مشخص با رعایت محدودیتهای اعمال شده در بخش تحویل اسلحه به ایران در چارچوب مجازاتهای بینالمللی ارتباط داشت. ولی امید بستن چین به راه انداختن گفتگوی جهانی با واشنگتن و همچنین تقویت روابط با اسرائیل، از جمله در بخش همکاری نظامی – فنی بر کاهش تماسها در بخش نظامی فنی اثر بزرگی داشت.
برغم چشماندازهای توسعه پایدار روابط تجاری – اقتصادی ایران و چین، با توجه به رهنمودهای ژئوپلتیک چین به عنوان بازیکن جهانی، برای ایران واضح است که پکن آماده نیست در تعمیق تمام طیف روابط با ایران فوق العاده پیشرفت کند – اگر این امر روابط آن با ایالات متحده، کشورهای اروپای غربی و اسرائیل را زیاده از حد بغرنج نماید. حمایت معتدل پکن از مواضع و تقویت ایران (و همچنین روسیه) در امور حل و فصل مسائل خاورمیانه و سوریه و بررسی فوق العاده محتاط امکان توسعه همکاری نظامی – فنی نمودار غیر مستقیم این روند میباشد.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0