شوخی تلخی به نام «تبریز ۲۰۱۸»
«سال ۲۰۱۸» در واپسین هفته های خود قرار دارد. سالی که قرار بود برای مردم تبریز، سرشار از خیر و برکت باشد. سالی که قرار بود نام تبریز به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی، بر تارک تاریخ اسلام بدرخشد اما چون «کودکی سرراهی» روی دست مسئولان هر اداره و سازمانی ماند و آنچه
«سال ۲۰۱۸» در واپسین هفته های خود قرار دارد. سالی که قرار بود برای مردم تبریز، سرشار از خیر و برکت باشد.
سالی که قرار بود نام تبریز به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی، بر تارک تاریخ اسلام بدرخشد اما چون «کودکی سرراهی» روی دست مسئولان هر اداره و سازمانی ماند و آنچه عاید مردمش گردید جز آه و حسرت و افسوس نبود! چه بسا خیلی ها در دل و زبان، آشکار و نهان، آرزو می کنند که ای کاش اصلاً چنین موضوعی برای تبریز مظلوم مطرح نمی شد. ای کاش مثل همه دفعات قبل، مشهد و اصفهان و کرمان، این عنوان را کسب می کردند نه تبریز! شاید در اینصورت، کمتر حرص می خوردند. اما افسوس که در کم و کاری و غفلت مسئولان این اداره و نخوت و بزرگنمایی آن یکی اداره، معلوم نشد به راستی متولی این رویداد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کیست؟! و تنها دلخوشی مردمانش، همان آرم و لوگوی ساده با خطوط کج و معوجی است الهام گرفته شده از عمارت ساعت تبریز که هنوز هم بر سربرگ برخی ادارات و بر روی برخی از تاکسی ها و مسافرکش ها به چشم می خورد.
هیچ کس هرگز اینگونه فجیع به کشتن خویش برنخاست که ما در این یک سال با خود کردیم و هیچ شهری مسئولانش چنین فرصت طلایی را مفرغ نکرده بود…
باز دست مسئولان وقت سازمان پارکها و فضای سبز تبریز درد نکند که در گوشه ای از پارک ائل گلی تبریز، اِلمانی از «تبریز ۲۰۱۸» طراحی و نصب کردند تا عده ای در کنار آن عکس یادگاری بگیرند و با بهره گیری از ظرفیت شبکه های اجتماعی و به رسم تعصب و عرق ملی شان نسبت به شهر و دیار خویش، به طور خودجوش در اقصی نقاط جهان پخش کردند . بنده خداها گناه ندارند. آنها هم چون من و شما فکر می کردند که شاهکار خواهند کرد و«تبریز ۲۰۱۸» انقلابی در صنعت توریسم آذربایجان به راه خواهد انداخت!
اما افسوس که جز خاکستری از حسرت و تلّی از بدهی برخی دستگاههای دولتی و مهمان نوازی خویش در قالب هدیه و تحفه ایی گران قیمت، به مهمانان همایش بزرگی که اردیبهشت ۹۷ به رئیس جمهور و هیات همراه و «سیاهی لشکر» فرود آمده از تهران و سایر شهرها دادند هزینه هایی که صرف اقامت چند شبانه روزی آنها در تبریز شد. هزینه هایی که از جیب مردم همین شهر تامین شد. آنجاست که باید گفت: «اگر نوشم نی ای نیشم چرایی؟!»
کجا باید نوشت درد ملتی را که چون بازنده بازی بزرگ، روح و جسم و احساسش به بازی گرفته می شود؟! کجا ماند آن وعده شیرین و دهان پر کن ۸۰۰ میلیارد تومان اعتبار وعده داده شد ملی؟
چرا در مرحله دوم به ۱۰۰ میلیارد تومان تقلیل یافت؟
و چرا در مرحله آخر به ۱۰ میلیاردتومان تنزل یافت؟ و آن هم صرف هزینه های جاری و مراسم تشریفاتی گردید؟ چرا کسی به آن بها نداد؟
چرا مدعیان تبریز ۲۰۱۸ دیروز که آن را متعلق به سازمان خود می دانستند با مشاهده شکست و ناکامی آن، همه پا پس کشیدند و توپ را به زمین دیگران انداختند؟
راست گفته اند که «پیروزی هزاران پدر دارد و شکست همیشه یتیم است!»
به هر حال تجربه تلخی بود. هم برای «تبریز» و هم برای مردمانش. و تلخ تر آنکه، سال آینده که شهر باکو، در همین بغل گوش ما، این عنوان زیبای «پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی در سال ۲۰۱۹ » را کسب کرده و با عظمت برگزار خواهد کرد باز هم «آه» از نهاد ما برخواهد خواست که چگونه فرصتی طلایی را به خاطر غرور و خودخواهی، نخوت و کم کاری، بی تدبیری و تنگ نظری از کف دادیم.
شاید بشود اسمش را گذاشت: شوخی تلخی به نام «تبریز ۲۰۱۸»!
دراین مورد بازهم خواهیم نوشت.
یادداشت از عباس شاملی
برچسب ها :باکو ، پایتخت گردشگری ، تبریز 2018 ، عباس شاملی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0