در سلسه نشستهای تخصصی موسسه فرهنگی هنری ققنوس زندگی؛
سه پاسخ پیشنهادی به مواجهه دولت چهاردهم با چالش گفتگوی بین نسلی
چالش گفتگوی بینانسلی و نحوه مواجهه دولت چهاردهم با این مقوله، با حضور سجاد یوسفی دانش آموخته دکتری فلسفه، سعید نیازی متخصص کلام و فلسفه سیاسی و عباس عباسزاده در کسوت متخصص کلام اسلامی به بحث تبادل گذاشته شده و سه پاسخ متفاوت به این چالش ارائه شد.
سجاد یوسفی مدیر موسسه ققنوس زندگی هدف این نشستها را زمینه سازی برای توسعه فرهنگی اقدام به حوزه سیاست های فرهنگی می داند و می گوید: این موسسه تمام موضوعات بر اساس الگوی چالش و پاسخ هر مسأله ای را مطرح می کند و پاسخ هایی را از طیف اندیشه ورز و فعال فرهنگی دریافت کرده در اختیار عموم مخاطبین و سیاست گذاران عرصه فرهنگ قرار می دهد،
این پژوهشگر فلسفه و روانشناسی ادامه می دهد: با توجه به رویکرد ویژه دولت چهاردهم به سیاست های فرهنگی الگوی چالش و پاسخ کمک خواهد کرد، چالش های میدانی را در برابر دولت گذاشته و پاسخ های متفکران و عموم شهروندان را بررسی و قالب بندی کند.
امر نامبارک گسست بین نسلی بنیان خانواده را به فروپاشی می رساند
عباس عباس زاده متخصص کلام اسلامی معتقد است، جامعه ایرانی هنوز وارد مرحله گسست نسلی نشده و البته ایران نسبت به غرب گونهای از عقب ماندگی دارد و گام به گام پشت سر آنها حرکت می کنیم و هنر و ادبیاتی که شما در موسسه تان بررسی کردید ناظر به قصه درمانی جامعه غربی نسبت به گسست نسلی در خودشان هست.
مشاور اسبق فرهنگی استاندار آذربایجان شرقی با بیان اینکه گسست نسلی امر نامبارکی هست باید با آن مقابله کرد،می افزاید: چون جامعه کلان و خرد تابعی از ارتباط است نه اجزای آن، هر گونه گسست ارتباطی بین نسلها موجب فروپاشی خانواده به عنوان جامعه خرد و جامعه کلان میشود.
وی می گوید؛ نگاه و نگرش ما رفتارمان را تغییر می دهد ، اگر نگرش ما مطابق واقعیت باشد رفتار ما را درست و صحیح خواهد کرد.بر اساس واقع گرایی دو نگرش متفاوت باید به واقعیت برگردد و این تفاوت ها موجب تخاصم و دشمنی نمیشود ، اگر واقعیت معیار باشد تفاوت ها موجب تکمیل کننده هم خواهد بود.
عضو هیات علمی دانشگاه تبریز می گوید: بخاطر فقدان مهارت گفتگو تفاوت ها موثر نمی شود چون هر طرف تلقی نادرستی از طرف دیگر دارد گفتگو شکل نمی گیرد.
گفتمان واقع گرا با رویکرد تغییر حداقلی می تواند،پاسخی بر چالش شکاف بین نسلی باشد
این فعال فرهنگی تبریز می گوید: ما باید به سمت واقعیت بازگردیم چون واقعیت یکی بیشتر نیست و باید دنبال ذوات اشیا آن چنان که هستند باشیم به طور مثال در واقع نمی توان حق تعیین سرنوشت را از مردم گرفت و نمی توان خلاف فرامین خدا عمل کرد و تشریح بکنیم و با اعتدال به طرف واقعیت برویم .
عباسزاده می افزاید: اکثر نیازهای انسانی تغییر نمی کند و این تغییر در انسان بسیار حداقلی هست و نیازهای زمانی و نسلی ثابت است و این ابزارها هستند که تغییر پیدا می کند برهمین اساس گفتمان واقع گرا با رویکرد حداقلی تغییر می تواند شکاف نسلی را حل کند.
طبق اصل ۸ قانون اساسی امر به معروف مردم بهحکمرانان باید اجرا شود
وی در پایان خاطر نشان کرد: اصل هشتم قانون اساسی امر به معروف را در سه مرحله بیان می کند : مردم بر مردم ، حکومت بر مردم و مردم بر حکومت ؛ اما در جامعه فقط یک سوم این اصل عمل شده است و امر به معروف مردم به حکومت اجرا نشده است و در این بخش باید به داشته های فرهنگی و سنتی خودمان باید رجوع کنیم
شکاف بین نسلی در جامعه ایرانی به وضوح دیده میشود
سعید نیازی، دکتری الهیات و پژوهشگر فلسفه سیاسی در تشریح موضوع گسست بین نسلی میگوید؛ ما دو نسل داریم ، نسل سنتی و نسل شبه مدرن و این دو نسل در مواجهه با هستی متفاوت هست و در حوزه باورهای انتزاعی و ارزش های انضمامی متفاوت هستند. مانند آنکه نگاه نسل سنتی به امر سیاسی الهی و شرعی است اما نسل شبه مدرن آن را امری دنیوی و عرفی می داند و می توان شکاف نسلی بین این دو نسل را به وضوح دید.
وی ادامه می دهد: ایران از ۱۲۰ سال پیش با مفهوم دیگری متفاوت بلکه مخالف مواجه دارد و دولت چهاردهم در صورتی که با “دیگری متفاوت” به صورت گشوده ای مواجه شود می تواند موفقیت های قابل توجهی به ارمغان بیاورد.
این متخصص کلام اسلامی یادآور می شود: تغییر تقدیر تاریخی اجتناب ناپذیر جامعه ایرانی است و دولت باید تعیین کند با این تقدیر تاریخی چگونه عمل می کند.
نیازی خاطر نشان می کند: دولت چهاردهم باید وارد گفتگوی جدی با پذیرش “دیگری متفاوت” وارد بازنگری در سنت های فکری گذشته شود برای مثال نگرش دینی ضرورتا اجباری نیست بلکه ابلاغی هست و با تغییر جبری جامعه باید این بازنگری در سنت فکری با محوریت پذیرش دیگری متفاوت صورت گیرد.
به رسمیت شناختن “دیگری متفاوت” جلوی استبداد ذهنیت های تمامیت خواه را می گیرد
وی در تشریح ضرورت ایجاد فضای گفتگو در دولت چهاردهم تصریح می کند: ذهنیت تمامیت خواه ویژه یک حزب و جناح نیست و ممکن است در همه جریانات سیاسی باشد و این استبداد ذهنی فقط با به رسمیت شناختن “دیگری متفاوت” از بین خواهد رفت و این استبداد ذهنی به شکل یک تأخر تاریخی حاصل عقب ماندگی در بازخوانی سنت فکری هست.بر اساس گفتمان بازنگری در سنت های فکری از طرفی ظرفیت های عقلانی سنت اخذ میشود و از طرفی فرصت های عقلانی مدرنیته را به دست می آورد و محور آن عقلانیت است و با این گفتمان می توان تمامیت خواه را مهار کرد.
سعید نیازی معتقد است : ما نیازمند حمایت های پساانتخابی از دولت چهاردهم هستیم و از موسسه ققنوس به خاطر پیش قدمی در این امر متشکر هستم بویژه اینکه در شهر و کشور اولین اقدام با این موضوع را انجام داده اند و باید ببینیم توسعه فرهنگی در چه فضایی رخ می دهد.
بهره مندی از ظرفیت های نهان قانون اساسی برای توسعه فرهنگی
نیازی تصریح کرد: قانون اساسی ظرفیت های فرهنگی خاموشی دارد که باید فعال بشود و باید دولت و ملت در برابر هم ، هم ایفای تکلیف کند هم استیفای حق کند و گاهی حاکمیت یک طرفه نگاه می کند و همواره می خواهد از مردم استیفای حق کند.
به رسمیت شناختن دیگری متفاوت جلوی استبداد ذهنیت های تمامیت خواه را می گیرد
وی در تشریح ضرورت ایجاد فضای گفتگو در دولت چهاردهم تصریح می کند: ذهنیت تمامیت خواه ویژه یک حزب و جناح نیست و ممکن است در همه جریانات سیاسی باشد و این استبداد ذهنی فقط با به رسمیت شناختن دیگری متفاوت از بین خواهد رفت و این استبداد ذهنی به شکل یک تأخر تاریخی حاصل عقب ماندگی در بازخوانی سنت فکری هست.بر اساس گفتمان بازنگری در سنت های فکری از طرفی ظرفیت های عقلانی سنت اخذ میشود و از طرفی فرصت های عقلانی مدرنیته را به دست می آورد و محور آن عقلانیت است و با این گفتمان می توان تمامیت خواه را مهار کرد.
شکاف بین نسلی، پدیده چندپارچگی ملی را به ارمغان آورده است
سجاد یوسفی فارغ التحصیل دکتری فلسفه علوم تربیتی نیز با بیان اینکه
شواهد زیادی برای شکاف نسلی وجود دارد، تصریح می کند: در گسستگی ارتباط دو نسل از بین می رود چون باورها و ارزش ها نقطه پیوند و اشتراک ندارند.
وی می افزاید: سابقه گسست فرهنگی میان سنت و مدرنیته بیش از یک قرن است و این گسست فرهنگی در کنار شکاف نسلی گونه ای چند پارچگی ملی را ساخته است.
نیل به وفاق ملی نیازمند سیاست فرهنگی منسجم دولت چهاردهم است
روانشناس تبریزی می گوید: با توجه به سیاست اعلامی رییس دولت چهاردهم مبنی بر یکپارچگی ملی و وفاق ملی باید مشاهدگر باشیم این چند پارچگی چگونه تبدیل به یکپارچگی ملی می شود ، چند پارچه سنتی ها و مدرن ها و چند پارچه نسل های ایکس ، ایگرگ و زد چگونه می تواند به یک نقطه وفاق اجتماعی برسد چرا که نیل به یکپارچگی ملی نیازمند سیاست های فرهنگی مدون و منسجم از سوی دولت چهاردهم هستیم.
سجاد یوسفی ناظر به صحبت های عباس عباسزاده می گوید: مبنای باورها و ارزش های نسل جدید آن واقع گرایی سنتی که ما فکر می کنیم نیست از قضا با این گفتمان واقع گرا مشکل دارند و بیشتر دنبال نظریه کارآمد هستند و نگرشی را می طلبند که به صورت پراگماتیستی نیاز آنها را بر آورده کند، اینکه ما از ایشان بخواهیم بر اساس واقع گرایی (مطابقت با واقعیت ) عمل کنند و بشینند با ما درباره حقیقت متون دینی سخن بگویند با گفتمان ایشان سازگار نیست و گفتگویی شکل نمی گیرد.
یوسفی می افزاید: ما زمان انتخابات دغدغه های فکری برای گزینش داشتیم و بایستی همان دغدغه ها را به عنوان چالش پیش روی دولت منتخب بیاوریم و به شکل سازنده دنبال پاسخ برای آن چالش ها بگردیم، اینکه رییس جمهور منتخب ایده برای ایران و یکپارچگی ملی را طرح کرده اند ما دنبال آن هستیم چالش های برابر این وفاق ملی را بیاییم و پاسخ هایی برای آن پیشنهاد دهیم .
یوسفی تحلیلگر روانشناختی تبریزی می افزاید: آقای دکتر عباس زاده گفتمان واقع گرای با رویکرد حداقلی تغییر و آقای دکتر نیازی گفتمان بازنگری سنت فکری بر اساس عقلانیت و پذیرش دیگری متفاوت را طرح کردند ، این گونه مواجهه با چالش بسیار مستحسن است چون از چالش قرار نمی کند و با چالش بصورت سلبی برخورد نمی کند بلکه بصورت ایجابی پاسخی را در میدان می افکند که مورد بررسی قرار گیرد.ما در این موقعیت خطیر جامعه ایرانی نیازمند رویکرد ایجابی هستیم و باید از حاشیه و چندگانگی و سلبی بودن کناره گرفته به دنبال حل مسأله باشیم.
وی معتقد است: یکی از مهم ترین زمینه های یکپارچگی تغییر رویکرد در اظهارات رییس جمهور منتخب هست ، معمول حاکمان و دولتمردان قبلی ما یک نگاه طلبکارانه و از بالا به پایین نسبت به ملت خود داشتند و چنان سخن می گفتند که گویی اگر مردم به وظیفه خود عمل کنند مشکلات حل میشود و همواره از مردم طلبکار بودند و مردم را موظف به رعایت خیلی چیزها می دانستند اما در رویکرد رییس جمهور منتخب ما چرخش دیدگاه داریم ایشان حاکمان و دولتمردان را مسیول و مقصر مشکلات دانستند و گویی از طرف مردم به مساله نگاه کردند
نیم قرن تاخر فرهنگی نمایان است/پزشکیان “پدر مادر ما مقصریم” دکتر شریعتی را داد میزد
مدیر موسسه فرهنگی هنری ققنوس زندگی می گوید: ما بعد از نیم قرن به رییس جمهوری رای دادیم که پدر و مادر ما متهمیم شریعتی را داد می زد ، ما از نظر سیاست فرهنگی دچار تأخر نیم قرنی هستیم.
وقتی منطق صحبت هایمان با نسل پسین آمیخته به محاکمه باشد،گفتگو غیر ممکن است.
وی ادامه می دهد: نسل پسین و مدرن وقتی آماده است با نسل پیشین و سنتی گفتگو کند که احساس نکند مورد محاکمه قرار می گیرد و اگر احساس کند هر آن ممکن است محکوم و مقصر شود وارد گفتگو نخواهد شد ، سیاست پدر و مادر ما متهمیم و سیاست دولت و حاکم ما مقصریم این امنیت را به نسل پسین و مدرن می دهد که قرار نیست بر اساس مبنای نسل پیشین مورد بازخواست قرار بگیرید. این سیاست ایمن سازی مردم و دیگری متفاوت و نسل مدرن از محکوم شدن می تواند بسیار موثر باشد و من امیدوارم این گفتمان ایمن ساز فراتر از ایده تبلیغاتی بوده در بدنه دولت جاری شود
یوسفی تاکید می کند: پیش فرض هر گفتگویی به رسمیت شناختن طرف مقابل هست اگر من طرف مقابل را نادان و فریب خورده و کودک بدانم من بجای گفتگو از او خواهم خواست راه درست که من می گویم قبول کند و با آن منطبق شود.
سجاد یوسفی خاطر نشان می کند: از آنجا که نگرش ها به خود واقع نگری و صادق بودن متفاوت است و تفکر سنتی بیشتر به دنبال مطابقت با واقعیت متون دینی است و تفکر مدرن بیشتر به دنبال کارامدی در میدان عمل است ، این واقع گرایی نمیتواند مبنای توافق در گفتمان باشد چه اینکه خود بازنگری سنت هم دچار چنین مشکلی هست و عقلانیت تعاریف مختلفی نزد نسل های متفاوت دارد و از این رهیافت نمیتوانیم به گفتگوی موثر و نزدیک برسیم.
پدیدار شناسی دیالکتیک به مثابه پاسخی بر چالش گفتگوی بینانسلی
مدیر موسسه ققنوس زندگی و روانشناس تبریزی می افزاید: گفتمانی که من پیشنهاد می دهم بیش از یک دهه روی ناسازگاری خانوادگی و زناشویی و تربیتی مورد آزمون قرار گرفته است و پشتوانه فلسفی و الهیاتی آن سنجش شده است و تحت عنوان پدیدارشناسی دیالکتیکی مورد استفاده بوده است.
بر اساس این گفتمان هر نسل یا طیف باور و ارزش خود را زاویه دید یا پدیداری از واقعیت میداند و آن را همان واقعیت یا امر صادق نمیداند بلکه می گوید این چیزی است که برای من نمایان می شود.
هر نسل یا طیف واقعیت یا امر صادقی را که برایش ظاهر میشود بیان می کند و سپس به همدلی و جایگزین سازی با طرف مقابل می پردازد و در مرحله بعدی از هر دو منظر چالش مطرح شده برای چالش به صورت ایجابی دنبال پاسخ می گردند.پاسخ گاین رویکرد به چالش شکاف میان نسلی برقراری گفتمان بر اساس نگرش پدیداری ، همدلی و الگوی چالش و پاسخ هست
برچسب ها :سجاد یوسفی ، سعید نیازی ، عباس عباسزاده ، ققنوس زندگی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0