شرکای بحران بیآبی در خوزستان
علت تشنگی خوزستان چیست؟ پاسخ به این پرسش سخت، دستکم از سه جنبه قابلبحث است که میتوان از آنها با عنوان مثلث بحران آب خوزستان یاد کرد. پیش از هر چیز باید تکلیف یک مساله روشن شود؛ اینکه مشکل آب خوزستان عمدتا به بخش کشاورزی مربوط است و مساله آبشرب در آغاز اعتراضات وزن چندانی نداشته است. بررسی «دنیای اقتصاد» و گفتوگو با کارشناسان حوزههای محیطزیست، اقتصاد و سیاستگذاری نشان میدهد که «ضعف جدی در نظام حکمرانی مدیریت آب»، «بیتوجهی به اقتصاد منابع» در کنار «کاهش قدرت محیطزیست بهدلیل خشکسالی و تغییرات اقلیمی» سه عامل اثرگذار بر حادشدن وضعیت آب در خوزستان و بروز اعتراضات اجتماعی در این بخش از کشور است.
در این بین، مشکلات بهجامانده از انبوه مسائل حلنشده استان خوزستان، از مشکل فاضلاب تا توسعهنیافتگی صنعتی و از نابرابری در برخی مناطق تا برخی باورهای غلط فرهنگی درخصوص وظایف دولت، کار را به نقطهجوش رسانده است. البته تاکید کارشناسان بر این است که مشکل آب در خوزستان تفاوت چندانی با مشکل آب در اصفهان یا گیلان ندارد و با توجه به عمر سهدههای آن، بهسادگی قابل حل نیست. کاهش حجم آب مصرفی سالانه در کشور به ۴۰درصد کل منابع و رعایت این سیاست در بازه زمانی ۱۰ساله مهمترین توصیهای است که کارشناسان برای حل پایدار بحران آب در استان خوزستان و سایر مناطق کشور دارند. در عین حال، توصیه به استفاده از مدیران توانمند و متخصص در خوزستان و بهکارگیری نظرات کارشناسان در بخش آب؛ دو موضوعی هستند که میتوانند در کمرنگشدن مشکلات اخیر اثرگذار باشند. بررسی «دنیای اقتصاد» نشان میدهد که فرضیات اصلی درباره این بحران، حول چهار فرضیه «تاثیر مخرب سدسازی بر تنش آبی در خوزستان»، «انتقال آب از سرشاخههای کارون به بیرون از استان»، «بروز یکباره تغییرات اقلیمی» و «مصرف بیش از حد تراز از منابع استان» میچرخد. بهطور دقیقتر، اعتراضات اخیر در نتیجه تجمیع هر چهار مساله و تاثیرگذاری سریع بر معیشت و حیات اقتصادی بخشهایی از جوامع محلی خوزستان رخ داده که پیشتر دچار احساس اجحاف و تبعیض بودند.
احداث ۱۲سد بزرگ روی رودخانههای مختلف استان تاثیر زیادی بر خشکشدن رودهای پاییندست و بخشهایی نظیر هورالعظیم داشته که خود کلید شروع اعتراضات در برخی نواحی بهدلیل تلفشدن احشام دامداران شده، اما مساله اصلی را باید در کاهش یکباره حجم بارندگی و انتقال دو سوم منابع آب ورودی به استانهای مرکزی دانست؛ موردی که در مقطع فعلی خارج از ظرفیت استان خوزستان بوده و امکان تداوم وضعیت آبی قبلی را برای سیاستگذار غیرممکن کرده است. اما خبر بد فراگیر بودن این موضوع است. باور قاطبه پژوهشگران آب و محیطزیست این است که تنش کنونی آبی در سراسر کشور وجود دارد و دیر یا زود هویدا میشود. این تنش معلول چارچوبی یکسان است. براساس این چارچوب که در دل حکمرانی اقتصادی کشور قرار دارد، تصور میشود کمآبی و خشکشدن رودخانهها موضوعی کوتاهمدت است و آب میتواند محل درآمد و کسب سود باشد، ضمن اینکه درباره مدیریت آن نیازی به پاسخگویی به افکار عمومی نیست. در عین حال باورهای غیرقابل تغییر مسائل اقتصاد آب و کشاورزی که خود را در قالب خودکفایی در گندم و… حتی به قیمت استفاده بیش از ظرفیت از منابع آب نشان داده، به کل بخش آب کشور ضربه زده که تا زمان ترسالی زیر آب شناور بود و حالا با گرمشدن و خشکسالی، ابعاد کوه یخ دقیقتر مشخص شده است.
بنابراین بیتوجهی به ابعاد زیستمحیطی توسعه صنعتی و کشاورزی در تولید مواد غذایی و محصولات صنعتی در خوزستان در کنار الگوی قدیمی و غیربهرهور زندگی در این جلگه و انتقال گسترده آب جلگه به مرکز کشور امروز خوزستان را بیتاب کرده است. به زبان ساده، قصه خوزستان قصه گشادهدستی و ولخرجی در عین فقر است. البته قضیه بهسادگی به این مرحله نرسیده و اشتباهات مرگبار بسیاری رقم خورده است تا بحران آب خوزستان به کلافی سربسته تبدیل شود؛ کلافی که کشیدن هر بخش از آن، بخش دیگر را آزار میدهد. بررسی «دنیای اقتصاد» نشان میدهد در شرایطی که استان خوزستان، امسال وضعیت آبی ناپایداری دارد، حدود۷۰درصد آب ورودی به خوزستان به استانهای مختلف انتقال پیدا کرده یا پیدا میکند. در عین حال بخشی از آب در زیرساختهای فرسوده انتقال هدر رفته و بخشی نیز در قالب پروژههای اشتباهی نظیر سد گتوند شور شده یا پشت سدها در حال تبخیر است. به این ترتیب از یکسو ورودی آب خوزستان کمتر از هر زمان دیگری بوده و در عین حال مصرف در همان سطح پیشین مانده و حتی افزایش داشته است. به هم خوردن تراز آبی استان در زمینه عرضه و تقاضای آب موجب شده تا بسیاری از مزرعهداران متضرر شده و محصولاتشان از بین رود یا به سطح مناسب جهت برداشت نرسد. ضمن اینکه دامدارانی که برای پرورشان احشام و… وابستگی شدیدی به آب دارند، در نتیجه کمبود آب با بحران جدی روبهرو شده و بخشی از سرمایه خود را از دست دادهاند. طبیعی است مرگ گاومیشها برای دامدارانی که محل درآمدی جز این حیوانات ندارند، خسارتی ناگوار است که خود را در قالب کوچکشدن سفره خانوارها و خشم اجتماعی نشان میدهد. بنابراین کارشناسان تاکید دارند تازمانیکه بسیاری از حوزههای بحرانساز در ساختار حکمرانی آب خوزستان و حتی ایران وجود دارند، امکان حلوفصل مساله وجود ندارد. از یک سو بدنه کارشناسی حل مساله از بین رفته یا به حاشیه رانده شده و مسائل به جای ابعاد اقتصادی-اجتماعی یا زیستمحیطی از زاویه مهندسی یا امنیتی-سیاسی تجزیه و تحلیل میشوند و از دیگر سو قدرت تصمیمگیری و اجرا از نهادهای محلی و ملی متولی آب و محیطزیست گرفته تا فقدان مدیران توانمند و کارشناسان خبره، استانی با پتانسیل مادی و معنوی خوزستان را به چالش کشیده تا از دل کوچکترین مسائل، بحرانها را بزاید.
نحوه تحلیل اعتراضات و شیوه حل مسائل معترضان از دید سیاستگذاران بهخوبی نشان میدهد که با چه سنخی از فهم خوزستان روبهرو هستیم. تصور مسوولان درگیر با مساله خوزستان این است که بودجه کم بوده یا تزریق نشده است، در نتیجه با تزریق منابع هنگفت میتوان مسائل را حل کرد. در عین حال رهاسازی بخشی از آبهای ذخیرهشده در پشت سدها به سمت رودخانههای خشکشده چیزی در حد حل موضوع برای مقطع کوتاه بدون در نظر گرفتن اهمیت حفظ منابع آب برای فصول باقیمانده سال است. چنین برخوردی با منابع آب و منابع طبیعی در حالی به کانون اصلی سیاستگذاری در سالیان اخیر (فقره زایندهرود و رهاسازی منابع آبی برای چند روز نمونه دیگر این شیوه از سیاستگذاری و اقدام است) تبدیل شده که برخی از پژوهشگران از جمله محمدحسین کریمیپور از آن با عنوان «سوسیالیسم آب» یاد کردهاند؛ چارچوبی که در آن اقلیم و خشکیدگی کشور و راه درست و پایدار تدبیر آب به کناری نهاده شده و تقسیم آب بهعنوان ثروتی عمومی برای خریدن رضایت جامعه، بهدلیل غلبه نگرشهای سیاسی-امنیتی در دستور کار قرار میگیرد. با اینکه طی روزهای گذشته اعتراضات در خوزستان حول محور آب بوده، برخی کارشناسان معتقدند این تنها نوک قله بحران آب است و بسیاری از دشتهای کشور شرایطی بهمراتب حادتر از دشت خوزستان دارند. برخی از محققان نظیر میلاد نوری که سابقه کار در مرکز ملی مطالعات آب و کشاورزی اتاق ایران را در پرونده دارد، از بحرانیبودن اوضاع ۶۷درصد کل دشتهای ایران خبر میدهند. نوری در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید میکند که ۴۱۰کشور از جمله دشت تهران و نیز دشت نیشابور اوضاع آبی بهمراتب بدتری نسبت به خوزستان دارند و تجمیع مسائل مختلف موجب شده تا اهالی خوزستان بابت این موضوع دست به اعتراض بزنند. گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با کارشناسان اندیشکده آب نیز گزارههایی مشابه را تایید میکند.
یک قرن بیتدبیری در مصرف آب
بررسی سابقه مدیریت آب در ایران در طول دستکم یکصد سال اخیر نشان میدهد که بیتوجهی به نحوه مصرف آب بزرگترین ذهنیتی است که سیاستهای کنونی را ایجاد کرده است. این ذهنیت با فراموشکردن کمیابی این ماده حیاتی و اهمیت آن در اقلیم خشکی همچون ایران، سعی کرده بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای کشور، توسعه صنایع را در بسیاری از مناطق محقق سازد. از آنجا که در چهار دهه اخیر چارچوب امنیتی-سیاسی بر فراز ساختار سیاستگذاری کشور گسترده شده، صنایع کشور بهجای قرارگیری در مکانهای درست مبتنی بر پتانسیلهای سرزمینی هر استان، در مناطقی که از قدرت سیاسی و حتی ایدئولوژیک بیشتری برخوردار بودند، گسترده شد. این موضوع زمینهساز افزایش فشار به منابع و درخواست برای انتقال منابع آب از سرشاخههای اصلی رودخانههای بزرگ به مرکز کشور شد و در عین حال، پایداری آب را در کشور بهشدت تنزل داد و شرایط استانهای پرآبی نظیر خوزستان را ناپایدار کرد. از آنجا که مسائل توسعه اقتصادی و صنعتی در خوزستان به سرانجام نرسیده، استفاده بیش از حد از آب توسط سیاستگذار در قالب توسعه صنعت نیشکر یا تولید برنج و گندم و یا ازدیاد صنایع آب بر در دستور کار قرار گرفته است تا هم ایده توزیع آب بهعنوان یک ثروت بین مردم عملی شود و هم دستاورد مدنظر حکومت یعنی تولید غذا تا مرز خودکفایی حتی با مصرف بیش از اندازه آب محقق شود؛ موضوعی که فشار را بر منابع آب کشور بالا برده و تولید بیشتر برنج و نیشکر با کمترین بهینگی و بیشترین مصرف آب را ممکن ساخته است. این داستان وقتی برای سالهای سال تداوم یافته، نوعی ذهنیت را در بین عموم جامعه بهویژه در خوزستان پدید آورده که منابع آب بیانتهاست و قرار نیست کاهش بارندگی یا افت فشار در راه باشد، غافل از اینکه چنین رویکردی با تجمیع فشار روی منابع آب خوزستان از سه جنبه انتقال آب به خارج استان، هدررفت در مسیر نگهداری و انتقال یا مصرف آن در بخشهای صنعتی، تجاری، کشاورزی و صنعتی، آینده آبی خوزستان را برای نیازهای فاقد توجیه مصرف کرده است. این موضوع امروز با ظهور خشکسالی و ورود کشور به فاز تغییرات اقلیمی چهره واقعی سیاست خطای آبی در کشور را نمایان کرده است. بهطور دقیقتر از اواسط سال گذشته، پایداری منابع آب کشور کاهش یافته و خشکیدگی، اثر خود را بر خوزستان گذاشته است. به این ترتیب بسته کاملی از بحرانها رخ داده تا وضعیت کنونی در خوزستان به نقطه کنونی برسد. بررسیهای بیشتر «دنیای اقتصاد» گویای نکات جالبی درباره چرایی نزول سیستم حکمرانی آب در ایران به نقطه کنونی است. پژوهش مجید وحید، استاد سیاستگذاری دانشگاه تهران که به ارزیابی بازیگران شبکه آب کشور پرداخته نشان میدهد دو نهاد وزارت نیرو و جهاد کشاورزی بهعنوان ذینفعان قدرتمند تنظیم و سیاستگذاری آب، در همه سالهای گذشته سعی کردهاند دو هدف متعارض یعنی «امنیت غذا» و «امنیت آب» را بهصورت همزمان پیش ببرند، غافل از اینکه برای هدف نخست مصرف بیشتر آب و برای هدف دوم مصرف کمتر آب در اولویت سیاستگذار است. بدترین اتفاق ممکن در حکمرانی آب این بوده که تدبیر امور بدون اهمیتدادن به نظرات و خواستههای ذینفعان آب در سراسر کشور و پشت درهای بسته صورت گرفته و خود را در قالب پروژههای شکستخوردهای نظیر گتوند بازنمایی کرده است.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0