استاد دانشگاه هاروارد: کرونا جنگ احتمالی آمریکا و چین را تسریع خواهد کرد!
در شرایطی که بسیاری اذعان دارند که برای فایق آمدن بر مصائب و آسیبهای جهانی شیوع کرونا قدرتهای بزرگ باید با هم همکاری مبتنی بر اتحاد و همدلی داشته باشند (و این پیشفرض، به خوشبینیها درباره رابطه بحرانی آمریکا و چین دامن زده)؛ اما گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد با رد تمام بهانههای خوشبینی مینویسد
در شرایطی که بسیاری اذعان دارند که برای فایق آمدن بر مصائب و آسیبهای جهانی شیوع کرونا قدرتهای بزرگ باید با هم همکاری مبتنی بر اتحاد و همدلی داشته باشند (و این پیشفرض، به خوشبینیها درباره رابطه بحرانی آمریکا و چین دامن زده)؛ اما گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد با رد تمام بهانههای خوشبینی مینویسد که اتفاقا شیوع ویروس کرونا نه تنها همدلی به وجود نیاورده، بلکه باعث افزایش رقابت و اختلافات ساختاری بین ایالات متحده و چین نیز شده است.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از بلفر سنتر؛ تحلیلگران سیاسی- اجتماعی نزدیک یا علاقمند به چین بر این باورند که سیستم خودکامه چین تاکنون در واکنش به همهگیری کرونا در قیاس با دموکراسی آمریکا در برخی از جنبهها عملکرد بهتری داشته. ادعایی که گراهام الیسون، معاون سابق وزیر دفاع آمریکا آن را رد کرده و میگوید که ایالات متحده علیرغم اینکه در آغاز خطاهای واکنشی زیادی داشت، اما زود است برای این که از این کشور ناامید شده و چشم بر تواناییهایش ببندیم.
گراهام آلیسون، استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه هاروارد که کتاب “جنگ تقدیر” را نوشته، ضعفهای آغازین آمریکا در واکنش به کرونا را به اشتباهات ذاتی دموکراسیها در مراحل آغاز بحرانها مربوط میداند و در ادامه با یاد کردن از وارن بافت که یکی از موفقترین سرمایهگذاران جهان است، سخن معروف او را تکرار میکند: «به قول وارن بافت هیچکس تاکنون با فروش آمریکا در درازمدت سود نکرده است».
گراهام آلیسون در کتابش با استدلالی با این مضمون که «تاریخ نشان داده زمانی که یک قدرت رو به رشد مانند چین بخواهد جای یک قدرت مستقر مانند آمریکا را بگیرد، این موضوع تقریباً همیشه به جنگ منجر میشود. گراهام آلیسون این تحلیل را در شرایط کرونایی نیز صادق میداند: «شدت گرفتن بحران کرونا رقابت آمریکا و چین را ناآرامتر کرده و تفاوتهای ساختاری دو کشور را آشکارتر کرده است. بهخصوص که عملکرد این دو کشور نیز در راستای بروز این تفاوتها بوده و شاهدیم که همزمان با افزایش نفوذ و کنترل و و تواناییهای دولت ثروتمند چین، آمریکا عامدانه از شمار آژانسهای فدرال میکاهد. سیاستی که در هفتههای اخیر آشکار شده که در شرایط بحرانی چندان کارایی ندارد و میبینیم که مدیریت بحران کرونا در آمریکا با مشکل مواجه شده است.
کارشناسان سیاست خارجی در این میان میپرسند که آیا واشنگتن از بحران کرونا درس خواهد گرفت و مثلا لزوم و اهمیت همکاری در سطح جهانی را درک خواهد کرد؟ به باور تحلیلگران مسایلی مانند بیماری، گرم شدن کره زمین، گسترش هستهای و جنگهای تجاری با سیاست موسوم به “اول آمریکا” قابل حل نیستند و نیازمند راهحل جهانیاند.
کیشور محبوبانی، عضو پژوهشکده آسیا دانشگاه سنگاپور میگوید که «کرونا نشان میدهد که ما در یک دهکده کوچک زندگی میکنیم. آمریکا میتواند به جای مشارکت در یک رقابت ژئوپلیتیکی بیحاصل، سلامت مردم خود را با همکاری با سایر نقاط جهان بهبود دهد». البته ظاهرا آمریکا گمان میبرد اختلافات را کشورهای دیگر به وجود میآورند؛ چنان که مایک پومپئو در پاسخ به پرسشی درباره لفاظیهای آمریکا درباره چین میگوید که «همکاری یک خیابان دوطرفه است. ما در روابط متقابل انتظاراتی داریم و این را شفاف به همه کشورها میگوییم».
آلیسون که در دولت دموکرات قبل معاون وزیر دفاع آمریکا بود، میگوید که «با افزایش رقابت بین قدرتهایی چون ایالات متحده و چین، و همزمان با کاهش وابستگی این دو کشور به فنآوری رقیب، برنده این رقابت کشوری خواهد بود که بتواند بر مشکلات درونی خود فایق شود». به باور این نویسنده «از این منظر، هر کدام از این دو کشور از مشکلاتی رنج میبرند که در شرایط و با سیاستهای فعلیشان غیرقابل حل به نظر میرسد. بهخصوص چین، که سیستم سیاسی تکحزبی این کشور استبدادی در شرایط فعلی مثل یک سیستم عامل قرن بیستم عمل میکند که بخواهید برنامهها و نرمافزارهای قرن بیستویکم را روی آن نصب و اجرا کنید. مشکل آمریکا اما از جنس دیگری است. این کشور به وضوح در حال آسیب دیدن از دموکراسی بهشدت ناکارآمدش است».
تحلیلگران سیاسی هشدار میدهند که در رقابت این دو غول در دریای جنوبی چین، بیتردید آسیب اصلی را کشورهایی خواهند دید که بین این دو گرفتار رشدهاند. کشورهایی مانند استرالیا و سنگاپور، که احتمالا محل و بهانه بروز نبرد دو غول خواهند بود.
کیشور محبوبانی، رئیس پیشین شورای امنیت سازمان ملل میگوید که «این یک رقابت و بازی پیچیده است که درک شرایط و دشواریها و آسیبهای آن تنها با درک و جذب پیچیدگیهای حاکم بر روابط جهانی ممکن است».
گراهام آلیسون در بخش پایانی صحبتهایش میگوید که «بروز اختلافات بین دو قدرت نظامی جهان، از جمله چین و آمریکا، به این معنا نیست که اگر یک جنگ مستقیم میان آن دو ابرقدرت نظامی درگیرد، آن جنگ را لزوما یکی از دو طرف درگیر آغاز خواهد کرد. بلکه در این اتفاقا بیتردید وجود یک بازیگر سوم اهمیت حتی بیشتری هم دارد که میتواند وارد کار شود و یک جنگ بزرگ را کلید بزند. به نظر میرسد در رقابت چین و آمریکا کشوری که نقش این بازیگر سوم را بازی میکند، تایوان باشد». به عقیده نویسنده کتاب جنگ تقدیر «تایوان در شرایط حاضر مانند یک بمب ساعتی است؛ که اگر اعلام استقلال کند، باعث مداخله پکن خواهد شد که میخواهد مثل همیشه مخالفین را با اعمال زور سر جایشان نشانده و اوضاع را سر و سامان دهد- که این نیز به نوبه خود باعث برانگیختگی واشنگتن شده و آمریکا را ناگزیر از دفاع از این جزیره خودگردان خواهد کرد».
به باور گراهام آلیسون «با این نگاه پیداست که احتمال افزایش تنشها تا حد وقوع یک جنگ هستهای و انفجار بمبهای هستهای همچنان وجود دارد و درک این مساله نباید چندان هم دشوار باشد. اما نکته اینجاست که اوضاع به جایی رسیده که بیش از اینکه نگران کسی باشیم که خواهان جنگ هستهای است، باید به کسی فکر کنیم که به این ماجرا کشانده شده است».
برچسب ها :آمریکا ، دانشگاه هاروارد ، نگاه آذربايجان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0